۱۳۸۵ آذر ۱۴, سه‌شنبه

ابهام پذيري

من همينجا حاضرم ادعا كنم كه اولين شرط در مديريت كار و زندگي و احساسات و روابط ، همانا توانايي تحمل شرايط مبهم و نامشخص ميباشد.قرار نيست كه همه چيز روشن و مشخص و روتين و روبراه و دقيق و دلخواه باشد (كه در اصل هم نيست).شايد واقعيت همين وضعيت ابهام باشد كه در آن هستيم.اگر دقت كنيم ميبينيم كه در بعضي شرايط براي خروج از ابهام هزينه هاي سنگيني پرداخت ميكنيم.در جايي خواندم كه مغز انسان در شرايط ابهام بهترين عملكرد را دارد و بالاترين خلاقيت را از خود نشان ميدهد.وقتي تلاش ميكنيم كه مساله اي را در قالب يك تعريف مشخص و ساختمند قرار دهيم احتمالا بزرگترين جفا را در حق آن مفهوم كرده ايم.براي همين است كه سيستمهاي كامپيوتري هيچوقت توانايي انسان در حل مسائل را نداشته اند.اين مساله در بحثهاي دو يا چند نفره كه اصراري هست براي قبولاندن يك مفهوم زياد ديده ميشود.عدم قبول ابهام جلوي تغيير را ميگيرد و از انسان موجودي راكد و از پيش تعريف شده ميسازد.
خطاب به آنكسي كه باعث شد اين پست را بنويسم : لطفاااااااااااااا چند لحظه شرايط نامشخص و مبهم را تحمل كن!لطفا قبول كن كه همه چيز هميشه روبراه نيست!لطفا ديدگاه خود در مورد مسائل روزمره را وسيعتر كن!اگر چيزي خراب ميشود به جاي اينكه صرفا در فكر بازگشت به حالت اوليه باشي فكر كن كه چرا خراب شده!
اضافه ميكنم : يكي از دلايلي كه انسانها از شرايط نامشخص و مبهم فرار ميكنند اينست كه حاضر به قبول و ديدن و ساختن شرايط جديد نيستند.تغيير هميشه اتفاق ميافتد مهم اينست كه ما تغييرات را ببينيم و آنرا آنچنان كه ميخواهيم شكل دهيم . (از روناك كه اين مطلب را متذكر شدند ممنونم.)
كتاب مرتبط : چه كسي پنير مرا جابجا كرد؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی پیش میاد که تو جاده زندگی به جایی می رسی که دیگه جاده سنگفرش نیست،حتی اسفالتم نیست! اونجاست که می مونی حیرون،تو ابهام! بیا یه جور دیگه به قضیه نگاه کن:اینجایی که ایستادی نقطه ابهام نیست!راه جدیدیه که تاحالا هیچکس ازش نرفته،وحالا "تو" باید این راه رو باز کنی!پس به این شرایط به دید یک فرصت نگاه کن که خداوند پیش پات گذاشته تا نشون بدی چقدر تو نقاشی نقش زندگیت هنرمندی! مبادا بترسی!مبادا برگردی! چون دیگه ردپات مونده...آقای نویسنده،به نظر من در زندگی ابهامی وجود نداره،زندگی سراسر کشف راه های جدیده که می رسه یه سرزمین های نو!وکسی تابلوی زندگی شو هنرمندانه میکشه که مرد سفر باشه...(تقدیم به کسانی که آقای نویسنده براشون این مطلب رو نوشته