۱۳۸۵ دی ۲۶, سه‌شنبه

درس مديريت فناوري و نوآوري - مدیریت انتقال تکنولوژی


چكيده اي از آموخته هاي من از درس مديريت فناوري و نوآوري-مدیریت انتقال تکنولوژی-استاد: دكتر محمد علي شفيعا - دانشگاه علم و صنعت ايران :
ياد گرفتيم كه به مساله تكنولوژي در سازمان خود به عنوان يك موضوع مهم بنگريم.يعني مبحث تكنولوژي را كه قبلا فقط به عنوان مساله اي مهم قبول داشتيم ، هم اكنون آنرا به عنوان يك سوژه يا ابژه (Object) كه داراي معني و هويت ويژه اي ميباشد بنگريم.دانستيم كه تكنولوژي يكي از مزاياي رقابتي بسيار مهم بنگاه ميباشد لذا احتياج به مديريت، تدوين راهبرد و توسعه دارد.
آموختيم ما كه در كشورهاي در حال توسعه زندگي ميكنيم و نياز داريم كه از دنياي توسعه يافته ها تكنولوژي اخذ نماييم، بايد هوشيار باشيم كه اين فرايند انتقال 4 لايه دارد(از فيزيكي تا نفساني) از لايه سطحي چه (What) تا لايه عميق خود انگيزشي(Care Why) . بايد آگاه باشيم كه طبق اصل پارتو هميشه از 100% يك دانش علمي يا يك تكنولوژي خاص، تنها 20% آن ارزشمندتر است و از آن 20% ،تنها 1% آن از همه باارزشتر و نفيستر ميباشد.لذا ما كه ميخواهيم آن تكنولوژي را دريافت نماييم بايد با همكاري دانشگاه ها و بخش تحقيق و پژوهش، مكانيزمي را در فرايند انتقال طراحي نماييم كه ما را در مسير توانا شدن (نه فقط ماهر شدن) هدايت كند.در مسيري كه به سمت مالك شدن آن تكنولوژي پيش برويم و بتوانيم آنرا توسعه داده و به مرحله نوآوري برسيم.
ايجاد كننده تكنولوژي بهتر از هر كسي فرايند ايجاد تكنولوژي را از مرحله كشف نياز تا مرحله توسعه و باروري ميداند(لايه care why – آن 1% با ارزش) و برعكس، دريافت كننده تكنولوژي از همه بيشتر در معرض خطر سطحي زدگي(لايه what know- آن 80% كم ارزش) ميباشد. لذا در مرحله دريافت ممكن است به آن 80% كم ارزش اكتفا نمايد.
در فرايند انتقال تكنولوژي از كشورهاي توسعه يافته به در حال توسعه ها ، كشورهاي دهنده تكنولوژي بيشتر تمايل دارند تا آن قسمت از تكنولوژي كه جزو 80% كم ارزش ميباشد انتقال يابد و آن 1% بسيار ارزشمند را نزد خود نگه ميدارند.
در خلال درس استاد ما را به مفاهيم غني نهفته در دو لغت transfer و Convey جلب نمودند.شايد در ظاهر هم معني به نظر آيند منتها در نهان داراي يك تفوت بسيار اساسي ميباشند.در convey منظور اينست كه تكنولوژي همراه تمامي مكانيزمهاي مديريتي و مهارتي آن منتقل شود و دريافت كنده را از نهفته هاي(Invisible) خردمندانه آن آگاه سازد.ولي در Transfer منظور اينست كه تكنولوژي در سطح مهارت ها و لايه هاي عمدتا فيزيكي انتقال يابد.به نظر اينجانب قسمت عمده اي از مفاهيم درس در تفاوت مفهومي اين دو لغت نهفته است.
از گفته ها و هشدارهاي استاد در كلاس درس آموختيم : قبل از اينكه بخواهيم تكنولوژي را وارد نماييم بايد بررسي دقيقي از نيازهاي داخلي و شرايط محيطي و تواناييها و پتانسيلهاي توسعه داخلي بعمل آيد. قبل از ورود تكنولوژي، عمليات پردازش بر روي آن انجام شود.براي اين مساله بر روي مناطق پردازش واردات تحقيق نموديم(Import Processing Zone-IPC).پردازشي كه در اين مناطق بر روي واردات انجام ميشود باعث ميشود تكنولوژي بيشترين سازگاري را با شرايط بومي پيدا كرده و مسير مالكيت و توسعه آن هموارتر شود.
آموختيم كه در هنگام مذاكره بايد بسيار دقيق بوده و به تمامي جوانب مساله نگاه كرد.تيم مذاكره كننده بايد بسيار قوي بوده و بر تمامي جنبه هاي حقوقي و فني كار احاطه داشته باشد.
پاركهاي فناوري در فرايند ايجاد ، توسعه و تجاري سازي تكنولوژي نقش مهمي دارند.اين پاركها پلي ميان دانشگاه و صنعت ميباشند.اين پاركها بهترين مكان براي رشد و توسعه تكنولوژي ميباشند.نمونه اي بسيار موفق از آنها دره سيليكون(silicon valley) در آمريكا ميباشد كه با حمايتهاي دولتي آغاز به كار نمود و نهايتا تبديل به مركز فناوريهاي پيشرفته دنيا شد.
اهميت خوشه هاي صنعتي و نقش آنها در افزايش توان رقابتي شركتهاي داخلي را آموختيم.اين خوشه ها از مجموعه اي از شركتهاي صنعتي كوچك و متوسط (SME) تشكيل شده اند كه با ايجاد ارتباط باهم و ايجاد سينرژي توانايي هاي رقابتي خود را افزايش ميدهند.
آينده شناسي براي يك مدير فناوري در دنياي امروز كه سريعا در حال تغيير و تحول ميباشد بسيار مهم است.مدير فناوري بايد بتواند آينده را پيش بيني كند تا توان خود را در برابر تغييرات افزايش دهد.بايد در برابر آينده و تغييرات احتمالي واكنشي فعالانه و پيش دستانه داشته باشد.توجه به آينده باعصث تقويت شم مشكل شناسي مدير شده و اقدامات پيشگيرانه را تقويت مينمايد.
لازم است هر كشوري در زمينه فناوري اطلاعات و در سطح ملي براي خود سياستي جامع تدوين نمايد.سياست فناوري شامل تمامي خط مشي ها و سياستها و روند هايي است كه قرار است در زمينه ابداع وتوسعه و حمايت تكنولوژي داخلي و واردات تكنولوژي خارجي صورت گيرد. اين سياست بايد از متخصصين داخلي و مراكز پژوهشي داخلي حمايت نموده و در راستاي اعتلاي تواناييهاي داخلي گام بردارد. بايد وضعيت آينده تكنولوژي در سياست ديده شده باش.
يكي از مهمترين فعاليتهاي يك مدير فناوري تدوين يك راهبرد براي فناوري ميباشد. وظيفه يك راهبرد ترسيم خطوط كلي و دراز مدت و حساس تكنولوژي ميباشد.در تدوين يك راهبرد بايد نگاهي دقيق و موشكافانه و هدفمند به آينده (دور دستها) داشته باشيم.بايد نگاهي دقيق به تواناييهاي و ضعفهاي داخلي و همچنين تغييرات محيطي داشته باشيم.راهبرد ماهيتا دراز مدت ، خردمندانه و هدفدار تنظيم ميشود.مسيري را براي نيل به اهداف راهبردي آينده ترسيم مينمايد.بسيار مهم است كه يك مدير فناوري بتواند راهبردي فكر كند راهبردي ببيند و راهبردي برنامه ريزي كند.راهبرد بايد آينده شناسانه باشد.واكنشي فعالانه نسبت به آينده داشته باشد.به عنوان مثال ميتوان به راهبرد شركت google نگاه كرد : " دسترسي online به همه چيز (every thing) ". چون ميداند كه آينده به اين سمت در حركت است.از اين لحاظ ميبينيم شركت مايكروسافت عقب افتاده چون هنوز درگير برنامه هاي خانگي (Desktop Application) خود است لذا در سالهاي اخير در جهشي قصد دارد تمام برنامه هاي خود را مبتني بر اينترنت نمايد.ميبينيم كه در فاز اول برنامه هاي Office خود را كلا مبتني بر اينترنت نموده و كاربر نيازي به نصب آن بر روي سيستم خانگي خود ندارد.اين يعني يك راهبرد چند ساله.
راهبرد فناوري بايد با راهبرد كسب و كار همراستا (Align) باشد.بايد در زنجيره ارزش سازمان نقش داشته باشد.بايد در كسب مزيت رقابتي نقش داشته باشد.
در فصل قراردادها انواع قراردادهاي انتقال فناوري را ديديم.آموختيم كه در نوع و ماهيت عقد قرارداد بايد بسيار دقت نمود.ناملايمات تحميلي از جهان صنعتي را ديديم كه بايد توجه داشت.نهايتا اينكه بهترين نوع قرارداد اينست كه تمامي مسائل مربوطه در انتقال فناوري در آن ديده شود و دريافت كننده را در مسير توانا شدن و مالك شدن و نو آور شدن قرار دهد.نحوه عقد يك قرارداد ميتواند سرنوشت يك پروژه را كاملا دگرگون كند لذا بهتر است در مرحله عقد قرارداد تمامي دقتهاي لازم انجام شود(اعم از : آموزشهاي لازم، پشتيباني لازم، مدت قرارداد، عمر فناوري، قيمت، روش انتقال و...)
يكي ديگر از مهمترين فصلهاي جزوه فصل 8 ميباشد با موضوع جذب، محافظت و انتشار فناوري و مالكيت معنوي.بعد از دريافت يك فناوري تازه مجموعه اي از اقدامات لازم است توسط كشور دريافت كننده صورت گيرد تا بيشترين بهره وري از اين فناوري بعمل آيد.به اين معني كه دريافت كننده تواناييهاي خود جهت جذب و حفظ اين فناوري را افزايش دهد.بعد از فرايند انتقال اين مرحله مهمترين مرحله كار ميباشد.جذب فناوري تلاش ميكند فناوري را بومي سازد، منابع انساني و آموزشهاي لازم را تامين نمايد، بخش پژوهشي را در راستاي شناخت، انتخاب و توسعه فناوري فعال نمايد، نتايج را مستند نمايد (مستند سازي مراحل انتقال و نتايج از مهمترين مراحل كار ميباشد) و خلاصه اينكه توانايي دريافت كننده را جهت هضم (Digest) فناوري افزايش دهد.طبق تحقيقي كه استاد درس جهت تمرين مشخص نمودند به اين نتيجه رسيديم كه شاخصهاي جذب فناوري(Technology Achievement Index) مبتني بر 4 شاخص كلي ميباشند :
1.      ايجاد تكنولوژي جديد
2.      انتشار نو آوريهاي اخيرdiffusion of recent tech
3.      انتشار نو آوريهاي قديم diffusion of old tech
4.      ايجاد مهارت در افراد براي بهره گيري از تكنولوژي human skill
فن بازارها را شناختيم : بازارهاي كه در آنها فناوري مبادله تجاري ميشود.محلي كه دارندگان و طالبان تكنولوژي همديگر را ملاقات ميكنند.جريان تكنولوژي را تسهيل مينمايد.براي دستاوردهاي پژوهشي بازارساري ميكند.اطلاعات مختلف فناوري را از مشاوران ميتوان گرفت.
مالكيت معنوي را به صورت بازتري مورد تحليل قرار داديم.مالكيتي مشتمل بر فراورده هاي فكري، حق اختراع، علائم تجاري، طرحها و مدلهاي صنعتي. انواع مختلفي دارد كه در جزوه كاملا بحث شده است.اهميت توجه به نظام مالكيت معنوي باعث حمايت از افراد خلاق و تشويق آنها به انديشيدن ميشود.فرهنگ نو آوري را توسعه ميدهد.از سرقتهاي ذهني جلوگيري ميشود.زيرا افراد ميدانند كه از فراورده هاي فكري آنها حراست خواهد شد.
 توضیحات : تفسیر خودم از ماجرا را در این مطلب نوشتم : http://iust-mba.blogspot.com/2006/11/blog-post_21.html