۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

فقط بلديم اعتراض كنيم!

اول وضعيت نابسامان بود.راضي نبوديم.طبق انتظارمون نبود.
مدتي گذشت كم كم ياد گرفتيم اعتراض كنيم.نقد كنيم تحليل كنيم.خرده بگيريم.تا حالاش خوب بود.چونكه حق و حقوق مسلم خودمونو فهميده بوديم.
بعد از مدتي به اعتراض كردن عادت كرديم!ديگه حالا شب و روز اعتراض ميكرديم.اگه يه روز اعتراض نميكرديم شب خوابمون نميبرد.
هرچي ديديم اعتراض كرديم.از نون و سبزي گرفته تا بنزين و سياست و اقتصاد.
سيستم تغييير كرد.داد زد گفت من دارم خوب ميشم اصلاح ميشم!تغييرات منو ببينيد!
ولي گوش ما كه بدهكار نبود چونكه عادت كرده بوديم كه فقط اعتراض كنيم.آخه هيچي راحتتر از اعتراض كردن نيست كه.بالاخره هر جايي يه مساله يا اشكالي پيش مياد و اينجاست كه همه معترض ميشن هركي يه جوري خرده ميگيره.
خلاصه سيستم هي تغيير ميكرد ولي ما حالا ديگه تغيير نميكرديم.به مرحله اي رسيديم كه ديگه خوب و بد رو همه بد ميديديم.
هيچ كاري سخت تر از قضاوت نيست.هيچ كاري سختتر از ديدن منصفانه نيست.هيچ كاري سخت تر از ديدن تمام زوايا باهم نيست.
هيچ كاري سخت تر از ديدن حقيقت نيست ولو اينكه برخلاف ديدگاه ما باشه.
اين عادت مثل يك آفت فرهنگ ايراني رو فراگرفته
درست!اعتراض كنيم ولي ببينيم سهم ما چيه و به سهم خودمون، خودمونو حداقل اصلاح كنيم.

هیچ نظری موجود نیست: